گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی
ای وای از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق
♪
در دل بی خبرت از غم من هیچ خبر نیست
یک نفر ماندی و در قصه من راه گذر نیست
اگر از خانه ویرانه عشقت نگذشتم
و برایم به تو راه دگری هیچ اگر نیست
گو با تو چه کنم تا تو شوی هم درد من
تا باران بشود حال و هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی
ای وای از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق